Wednesday, July 9, 2014

رسید



در هر صورت، خوشبختانه آدمیزاد دیگر به طور ناگریز در معرض خطر مرگ نیستآدم دیگر لازم نیست بترسد حتی در زمستان؛ موفق شده که هوس‌های موسمی برای همخوابگی را رها کندبا این حال وقتی که مبارزه به پایان می‌رسد سلاح‌ها مایه دردسرندنظم برقرار شده بود و توانایی کنترل سکس و نیروی انسانی به جای طبیعت دیگر در اختیار آدم بودبرای همین رابطه جنسی مثل بلیط اتوبوس شدباید که در هر بار استفاده سوراخ می‌شدالبته که باید مراقب می‌بودید که ببینید بلیط اصل باشدولی این مراقبت کردن به شدت طاقت‌فرساست؛ دقیقاً مثل پیچیدگی نظمهر گونه سندی – قرارداد، گواهی‌نامه، شناسه، کارت، کارت عضویت، توصیه‌نامه، نوشته، اجاره‌نامه، گواهی موقت، موافقت‌نامه، گواهی درآمد، رسید، حتی شجره‌نامههرگونه کاغذ قابل دسترسی باید بررسی شود.
به لطف این‌همه مراقبت، همخوابگی زیر توده‌ای از رسیدها مثل یک کرم دفن شده‌استالبته فکر کنم که اگر این راضی کننده بود مشکلی نبوداما آیا با همه این‌ها این پایان کار رسیدها بود؟ آیا چیز دیگری نبود که فراموش کرده‌بودیم تا آشکار کنیم؟ زن و مرد، هر دو اسیر یک حسادت پنهانی هستند، همیشه مشکوک‌اند که طرف دیگر چیزی را ناگفته باقی گذاشته باشدبرای نشان‌دادن صداقت‌شان مجبورند که همیشه سند جدیدی صادر کنندهیچ‌کس نمی‌داند که چه زمانی قرار است که این ماجرا متوقف شود،انگار که سندها بی‌‌انتها باشند.




قسمتی از رمان زن در ریگ روان
نوشته  آبه کوبو به ترجمه ع


 پ.ن.: عکس از فیلم زن در ریگ روان ساخته تشیگاهارا هیروشی


No comments:

Post a Comment